اشعار شب اول تا شب یازدهم محرم " شب چهارم" - جبهه فرهنگی آل طاها
زینب همان که زینت بابای خویش بود
در کربلا شدند پسرهاش زیورش
گفتند عصر واقعه آزاد شد فرات
وقتی گذشته بود دگر آب از سرش
اشعار شب اول تا شب یازدهم محرم " شب سوم" - جبهه فرهنگی آل طاها
برگ و برت دست كسی برگ و برم دست كسی
بال و پرت دست كسی بال و پرم دست كسی
خیرات كردن مال من خیرات كردن مال تو
انگشترت دست كسی انگشترم مال كسی
اشعار شب اول تا شب یازدهم محرم " شب دوم " - جبهه فرهنگی آل طاها
کاش تا خیمه سبزت برسد فریادم
من از آن روز که در بند توام آزادم
عاشقم دست خودم نیست بگو تا چه کنم؟
دل به یک یوسف گم گشته زیبا دادم
سلام ای یوسف بازار خون
یاس خزان دیده به گلزار خون
ای به ره حسین اول قتیل
فاتح کوفه! مسلمبنعقیل
زندهترین آیت صدق و صفا
ثانی عباس به عشق و وفا