آغازبيست و سومين سال رهبرى حضرت آيتالله العظمي خامنهاى (ادام الله ظله العالى)
يكى از دغدغههاى رهبران هر انقلابى، عصر پس از بنيانگذار آن است. دشمنان هر انقلاب براى نابودى آن، معمولاً دوران گذار از معمار اصلى انقلاب را نشانه مىروند. رحلت امام خمينى(ره) بنيانگذار نظام جمهورى اسلامى در چهاردهم خرداد سال 68 در شرايطى بسيار حساس اتفاق افتاد. تحليلهاى دشمنان بر اين بود كه پايان عمر امام خمينى، پايان كار انقلاب اسلامى را نيز رقم خواهد زد. آسوشيتدپرس بلافاصله پس از رحلت امام خمينى اعلام كرد: "با رفتن (امام) خمينى، انقلاب اسلامى به پايان رسيد. "
اما تدبير دورانديشانه امام خمينى(ره) براى احياى نظريه ولايت فقيه و تثبيت آن در قانون اساسى جمهورىاسلامى، بر فرضيات دشمنان خط بطلان كشيد. ساعاتى پس از رحلت امام خمينى، علىرغم فقدان جانسوز اين رهبر فرزانه، مجلس خبرگان در حركتى مدبرانه و به هنگام، آيت الله خامنهاى را به عنوان رهبر جديد جمهورى اسلامى معرفى كرد. حضور ميليونى مردم ايران در مراسم تشييع پيكر مطهر امام خمينى(ره) و حمايت بى دريغ آنها از انتخاب مقام معظم رهبرى، با طرح شعارهايى مانند: "اطاعت از خامنهاى، اطاعت از امام است "، مهر تائيدى بر انتخاب بجا و شايسته مجلس خبرگان رهبرى بود.
در نظام جمهورى اسلامى، نقش رهبرى، كليدى و بنيادين است. او فردى آگاه به دين، زمان شناس، قاطع و با تقوا است كه سياستهاى كلان نظام را براساس رهنمودهاى اسلام تعيين مىكند. به تعبير حضرت آيت الله خامنهاى: "رهبرى يعنى آن نقطهاى كه مشكلات لاينحل دولت به دست او حل مىشود. او حقيقت را براى مردم روشن و توطئههاى دشمن را بر ملا مىكند، به مردم اميد مىدهد و از تماميت انقلاب در مقابل توطئهگران دفاع مىكند. "
آيت الله خامنهاى در حوزههاى علميه و دوران سخت مبارزه، به بالندگى رسيد و به عنوان نويسندهاى متبحر و خطيبى توانا و مجاهدى نستوه از آن پايگاه برخاست و از آغاز نهضت اسلامى، يار و پيرو راستين امام خمينى بود و در رشتههاى مختلف علمى به ويژه اسلام شناسى، فقه و تاريخ اسلام صاحبنظر شد. چنانكه امام راحل درباره ايشان فرمود: "جنابعالى را يكى از بازوهاى تواناى جمهورى اسلامى مىدانم و شما را چون برادرى مىشناسم كه آشنا به مسائل فقهى و متعهد به آن هستيد و از مبانى فقهى مربوط به ولايت فقيه جداً جانبدارى مىكنيد. در بين دوستان و متعهدان به اسلام و مبانى اسلامى، از جمله افراد نادرى هستيد كه چون خورشيد روشنى مىدهيد ".
يك بررسى كوتاه از مديريت مقام معظم رهبرى، نشان مىدهد كه در طول بيست و سه سال گذشته، سكاندار كشتى انقلاب اسلامى، علىرغم توفانهاى تند سياسى در منطقه و جهان، انقلاب را به سلامت به ساحل نجات رهنمون كرده است. اكنون هوشيارى، توانمندى و درايت رهبر معظم انقلاب در استمرار راه امام خمينى و ارتقاى جايگاه جمهورى اسلامى ايران در جهان بر كسى پوشيده نيست و دشمنان نظام از اين همه درايت و هوشمندى، انگشت حيرت به دهان گرفتهاند.
ارزيابى هنر مديريتى رهبر معظم انقلاب در طول سالهاى گذشته كه انقلاب اسلامى را به سلامت از دل توفانها عبور داد، اگر چه در دهها كتاب هم نمىگنجد اما در عين حال موضوع مهمى است كه نمىتوان از كنار آن به سادگى گذشت. آنهايى كه از نزديك دستى بر تاريخ دارند، از يك بيمارى شايع به نام حجاب معاصرت در ميان راويان و تحليلگران تاريخ سخن مىگويند. چه بسيار تاريخدانان و تاريخنويسانى كه درپرده و حجاب معاصرت، از ضبط و تحليل مهمترين وقايع تاريخى همعصر خود غفلت ورزيدهاند اما رنجها و مشقتهاى طاقتفرسايى را براى ضبط و روايت برهههايى دور از يك دوره تاريخى متحمل شدهاند كه از ارزش و اعتبار چندانى برخوردار نبوده است. اين بيمارى، در عصر حاضر به تجربه در آمده و نه تنها گريبان اهل تاريخ، كه اهل سياست، فرهنگ، هنر، دانشگاهها، حوزههاى علميه، عالمان دينى، رجال مذهبى و اصحاب رسانه را نيز در برگرفته است.
اين روزها در حالى بيست و سومين سال انتخاب حضرت آيت الله خامنهاى را به عنوان رهبر و سكاندار نظام اسلامى فرا روى داريم كه در كمتر برگه تقويم و يا رسانه و مطبوعهاى، از اين انتخاب هوشمندانه و سرنوشتساز نام و يادى به ميان مىآيد.
شايد از آن روست كه اهل شعر و ادب و غزل مىگويند هر چه ذوق هنرى است در توصيف و استعاره و كنايه و تشبيهى است كه از هلال و بدر و محاق و مهتاب و گيسوى شب و كمان ابروست و كمتر سخن از خورشيد و آفتابى به ميان رفته كه جهان در پرتو نور آن تجلى يافته است.
به جهت تقريب به ذهن و نه مشابهت، علماى فلسفه و عرفان، تعبيرى در توصيف واجب الوجود دارند كه مىگويند "هو مستور لشده ظهوره و هو مخفى لشده وجوده " يعنى ظهور و وجود بارىتعالى آن قدر آشكار و محسوس است كه از شدت ظهور، از ديدگان مخفى مانده است. به راستى چرا در اين سالها كه از ريز و درشت حوادث گفتهايم، از تهديدات بنيان برافكن سخن راندهايم و فراز و نشيبهاى انقلاب را به روايت و تحليل نشستهايم و بر عبور از اين توفانها و تلاطمها باليده و افتخار كردهايم، كمتر از تدبير و هوشيارى و رهبرى داهيانه سكاندار نظام اسلامى در دهه دوم و سوم انقلاب سخن به ميان آوردهايم، تهديداتى كه اگر تنوع و حجم آن بيشتر از دهه اول انقلاب نباشد، لااقل همسان و همسنگ آن است، اگر چه معتقديم از رهبرى امام راحل و معمار اين انقلاب الهى نيز به مشتى از خروار بسنده كردهايم.
خورشيد در آينه خورشيد
امام، بخشى از اين بار مسؤوليت را در زمان حيات خويش بر دوش كشيد و با تعابيرى بلند و رسا در توصيف فرزند رعنا و برنايش فرمود: يكى از بازوهاى پرتوان جمهورى اسلامى... برادرى آشنا به مسايل فقهى و متعهد به آن... از جمله افراد نادرى كه چون خورشيد روشنى مىبخشد.... متعهد و مبارز در خط مستقيم اسلام... عالم به دين و سياست... كسى كه آواى دعوت او به صلاح و سداد در گوش مسلمين طنينانداز است... سربازى فداكار در جبهه جنگ و معلمى در محراب، خطيبى توانا در جمعه و جماعات و راهنماى دلسوز در صحنه انقلاب... در حكم آيه شريفه اشداء على الكفار و رحماء بينهم... من آقاى خامنهاى را بزرگ كردم... ايشان سرمايه انقلاب هستند... ايشان از اجتهادى كه لازمه ولايت فقيه مىباشد، برخوردارند... ايشان الحق شايسته رهبرىاند، با بودن آقاى خامنهاى شما خلاء رهبرى نداريد و... و چنين بود كه سكاندار هدايت انقلاب، در اولين سخنرانى خود در ميان مردمى كه دست بيعت به سوى ايشان دراز كرده بودند، فرمود: ما با خدا پيمان بستهايم راه امام خمينى را كه راه اسلام و قرآن و راه عزت مسلمين است دنبال كنيم و از هيچيك از آرمانهايى كه به وسيله امام ترسيم شده، چشمپوشى نخواهيم كرد.
آرمانهايى چون پيگيرى سياست نه شرقى و نه غربى، حمايت از مستضعفان و محرومان، وحدت و همبستگى دنياى اسلام، وفادارى به اصل ولايت فقيه، استقلال و خودكفايى كشور، حركت به سمت استعدادهاى جوشان داخلى و ساختن جوانان و اصلى شمردن مسأله فلسطين.
عوامل مؤثر در سرعت عمل خبرگان
سرعت عمل مجلس خبرگان رهبرى در دوره اول در انتصاب حضرت آيت الله العظمى خامنهاى به مقام منيع ولايت و زعامت و رهبرى انقلاب اسلامى يك حادثه فوقالعاده مهم تاريخى بود. اين اقدام كه هر چه زمان از آن مىگذرد بر ارزشهاى آن افزوده مىگردد، حقيقتى را به اثبات رساند كه امروز در محضر قضاوت تاريخ واقع گرديده و امروز كه در آستانه بيست و سومين سال آن قرار گرفتهايم، نمىتوانيم آن را در ظرفيت اين مختصر بگنجانيم.
در واقع سه عامل مهم منجر به سرعت عمل مجلس خبرگان در انتخاب رهبر در يك شرايط حساس براى اقدام به يك انتخاب صحيح شد كه اين سه عامل هرگز جدا از هم نبودهاند، بلكه مانند يك مثلث، سه ضلعى يكپارچهاى را تشكيل دادهاند كه كاملاً مكمل يكديگرند كه به اختصار به هر يك از اين عوامل دخيل ذيلاً اشاره مىگردد.
اولين اصل كه در اين موضوع دخالت داشت، وجود نفوذ معنوى امام راحل بود. همه رجال سياسى، مذهبى و نخبگان جامعه اعم از علما و فضلا و اهل تقوا بلاشك تحت تأثير عظمت و قدرت نفوذ معنوى او قرار داشتند، او بر دلها حاكم بود، او دستاورد سالها مبارزه بود، همه از دل و جان با او همپيمان شدند تا رهنمودها و فرامين او را عملياتى كنند كه فرموده بود: "من در ميان شما باشم و يا نباشم به همه شما وصيت و سفارش مىكنم كه نگذاريد انقلاب به دست نااهلان و نامحرمان بيفتد. "
پيامهاى اينچنينى در روح اعضاى خبرگان رهبرى دميده شده بود و به عزم و اراده و تحرك آنها قدرت بخشيده و سبب شده بود به تعهدات انقلابى، اسلامى، دينى خود به خوبى عمل كنند. از طرفى بايد مردم را در غم و اندوه از دست دادن امام و مقتداىشان تسلاى خاطر مىدادند تا راه، هدف و مقصد او را فراموش نكنند، چرا كه فرموده بود: "بايد آماده و مهيا باشيم، روزهاى حساس و تعيينكنندهاى در پيش رو داريم و انقلاب اسلامى هنوز سالها و ماههاى تعيينكننده ديگر در پيش خواهد داشت كه واجب است پيشكسوتان جهاد و شهادت در همه صحنهها حاضر و آماده باشند... " همين روح و اراده معنوى كه بر مجلس خبرگان حاكم بود، برگرفته از معنويت و بركات وجودى امام راحل بود كه در تصميم خبرگان مردم در انتصاب بهترين جانشين مؤثر واقع گرديد.
دومين اصل مؤثر در اين تصميم، اعضاى مجلس خبرگان بودند؛ كسانى كه از متن جامعه و توسط مردم براى چنين امرى گزينش شده بودند تا از ادامه راه ترسيمشده امام، تخطى صورت نپذيرد. اعضاى مجلس خبرگان با خداى خويش و ملت و امام امت پيمان بسته بودند كسى را جايگزين امام خمينى(ره) كنند كه همانند او باشد و در عمل از سلامت نفس، صلابت، شجاعت، رحمت، رأفت، درايت، سياست، دقت و بصيرت خمينىگونه برخوردار باشد.
مجلس خبرگان كه در يك دوره شش ساله در دوران امام راحل آزمونها و خطاها را تجربه كرده بود، رهنمودهاى هشداردهنده سال 62 را آويزه گوش خود كرده بودند، پس بايد كسى انتخاب مىشد كه "بازوى توانمند جمهورى اسلامى "، "آشنا به مسائل فقهى و متعهد به آن " و "حامى مبانى فقهى مربوط به ولايت مطلقه فقيه " باشد. يعنى كسى را كه امام دربارهاش فرموده بود: "در بين دوستان و متعهدان به اسلام و مبانى اسلامى از جمله افراد نادرى هستيد كه چون خورشيد روشنى مىدهيد. " لذا خبرگان به مباحث جلسه صبح خبرگان كه بحث شورايى بودن رهبرى مطرح شده بود، تمايل نشان نداد، اما همين كه سخن از فرد پيش آمد، يكى از نمايندگان از رئيس و نايب رئيس سؤال كرد كه "چرا نظر امام را نقل نمىكنيد؟ " با اين جمله، چشمها به نايب رئيس مجلس (هاشمى رفسنجانى) دوخته مىشود و همه از او مىخواهند كه نظر امام راحل را بيان كند. او از راز سر به مهرى پرده برداشت و چنين گفت: "در چند مورد حضرت امام در جلسات خصوصى "آقاى خامنهاى " را به عنوان رهبر آينده كشور معرفى نمودند. " با ذكر اين جمله صلوات مجتهدان عالىرتبه، صحن مجلس خبرگان را به لرزه در مىآورد و آيت الله العظمى خامنهاى به پشت تريبون مىروند و از نمايندگان مىخواهند كه شخص ديگرى را به رهبرى برگزينند. ولى نمايندگان با صلوات پىدرپى رهبرى ايشان را مورد تأييد قرار مىدهند.
سومين ضلع اين مثلث يكپارچه، شخص حضرت آيت الله العظمى خامنهاى بود كه از ويژگىها و خصوصيات ممتازى برخوردار بود، به دليل اينكه، معظمله سالها درسآموخته امام و در سالهاى مبارزه بسيار خوشنام بود و پس از پيروزى انقلاب نيز حكم مسؤوليتهاى متعددى چون؛ نماينده امام در شوراى انقلاب، نماينده امام در ارتش و سپس شوراى عالى دفاع، امام جمعه تهران، نماينده مردم تهران در مجلس شوراى اسلامى، نماينده مردم در مجلس خبرگان رهبرى، رئيس شوراى انقلاب فرهنگى و هشت سال رياست جمهورى را عهدهدار بود و طبق قانون اساسى پس از امام، دومين شخصيت انقلاب و نظام شناخته مىشد. بالاتر از آن، شخصيت او داراى ابعاد فرهنگى، علمى، فقهى، سياسى، هنرى، عبادى، اقتصادى، اجتماعى، اعتقادى، قرآنى و معنوى بود و البته شخصيت معنوى ايشان بر موارد ديگر غلبه داشت.
چالشهاى پس از رهبرى
جابهجايىها در حوزه قدرت، همواره با مشكلات عديدهاى در نظامهاى سياسى رايج همراه بوده است، اما با ژرفنگرىهاى امام امت(ره) و درايت و اقتدار رهبر معظم انقلاب و حضور ميليونى مردم در مراسم تشييع بنيانگذار جمهورى اسلامى ايران، اين انتقال قدرت در نظام اسلامى با كمترين هزينه انجام شد.
مديريت بحران
حضرت آيت الله خامنهاى در حالى توسط خبرگان اين ملت براى رهبرى نظام اسلامى برگزيده شد، كه كشور آبستن حوادث و مشكلات بسيار بود.
رحلت امام يك شوك سهمگين به دولت و ملت ايران وارد ساخته بود و دشمنان و بدخواهان نظام، چنگ و دندانها سائيده و نشان مىدادند. تأسيسات زيربنايى كشور همچون آب، برق، گاز، مخابرات، راهها، فرودگاهها، خطوط راه آهن، پالايشگاهها و صنايع مادر، در دوران جنگ تحميلى خسارات فراوان ديده بودند، ذخاير ارزى كشور به پائينترين ميزان خود رسيده بود و تأمين نيازهاى اساسى و اوليه مردم، تبديل به يك دغدغه جدى شده بود.
تنظيم سياستها و اولويتهاى بازسازى كشور با عنوان برنامه اول توسعه اقتصادى كشور از چالشهاى نفسگيرى بود كه در اولين سال رهبرى ايشان اتفاق افتاد.
يكى از مهمترين ويژگىهاى مقام معظم رهبرى به اعتراف دوست و دشمن، مديريت عالى و خلاقانه ايشان در شرايط حساس و بحرانى است. اداره يك جامعه در شرايط عادى، شايد كار دشوارى نباشد خصوصاً براى مديران و رهبرانى كه از تجربه لازم براى اداره جامعه برخوردار باشند، اما توانمندى يك مدير و يك سكاندار كشتى در شرايطى ظاهر شود كه در لحظات بحرانى و در ميان توفان حوادث، كيان نظام را به سلامت به ساحل مقصود برساند.
جنگ اول خليج فارس و حمله صدام به كويت، يكى از اين عقبههاى سخت و سرنوشت ساز بود كه با تدبير و هوشمندى رهبر معظم انقلاب، از آن به سلامت عبور كرديم. در جريان تجاوز صدام به كويت و ورود نيروهاى غربى به خليج فارس و آغاز درگيرىها، گروههايى كه خود را اهل تحليل و صاحب فهم و درك عميق مىدانستند، با مشاهده شليك چند موشك اسكاد به اسرائيل، از صدام به عنوان خالدبن وليد دوران ياد كردند و خواستار گشايش جبههاى نظامى به نفع صدام در منطقه شدند اما با هوشيارى و تدبير رهبرى كه جنگ صدام و آمريكا را جنگ باطل با باطل ناميدند، انقلاب از دام درگيرى با دنياى غرب آن هم در جبهه حمايت از صدام (!) به سلامت عبور كرد تا هوشمندى و درايت ايشان به رخ مدعيان كشيده شود.
عبور از دوران فتنه
دوران به قدرت رسيدن طيفى از تجديدنظرطلبان در دوره موسوم به توسعه سياسى را بايد جزو تلخترين و سختترين دوران حيات انقلاب اسلامى به شمار آورد. دورانى كه شاهد بروز و ظهور فتنههايى چون قتلهاى زنجيرهاى، شبه كودتاى 18 تير، يكهتازى مطبوعات زنجيرهاى و فضاى به شدت ملتهب سياسى كشور بوديم.
شكلگيرى مطبوعات زنجيرهاى كه در جهت اجراى پروژههايى چون نافرمانى مدنى، استحاله از درون، ديپلماسى مسير، براندازى خاموش، پروژه خندق، تعادل ويرانگر، مقاومت مدنى، مشروعيت دوگانه، فشار از پائين و چانه زنى در بالا، عبور از خاتمى و... تدارك ديده شده بود، با شجاعت و ميداندارى رهبرى به تسخير نيروهاى نظام درآمدند تا يكى از مستحكمترين و مؤثرترين پايگاههاى دشمن كه عبدالله بن ابىها در آن موضع گرفته و فروپاشى نظام اسلامى را نشانه گرفته بودند، دچار اضمحلال و فروپاشى گردد. برخورد هوشمندانه رهبر معظم انقلاب با پروژههايى چون فشار از پايين و چانه زنى در بالا و يا پروژه فروپاشى از درون، گواهى ديگر بر برخورد امامگونه ايشان با مخاطرات پيش روى انقلاب است. معظم له در پاسخ به مدعيان پروژه فشار با صراحت اعلام كردند: اگر فشار بياوريد، حادثه كربلا تكرار خواهد شد نه صلح امام حسن(ع)؛ و در پاسخ به سردمداران پروژه فشار و استحاله از درون فرمودند: اصلاحات در ذات و هويت انقلاب است در حالى كه برخى به دنبال نقشآفرينى همزمان يلتسينى و گورباچفى هستند. اينها اشتباه اولشان اين است كه آقاى خاتمى، گورباچف نيست. اشتباه دومشان اين است كه اسلام، كمونيسم نيست. اشتباه سومشان اين است كه نظام مردمى جمهورى اسلامى، نظام ديكتاتورى پرولتاريا نيست. اشتباه چهارمشان اين است كه ايران يكپارچه، شوروى متشكل از سرزمينهاى به هم سنجاقشده، نيست و اشتباه پنجمشان هم اين است كه نقش بىبديل رهبرى در ايران شوخى نيست.
نمى از يم
صيانت از آراى مردم و حفاظت از حقوق و آزادىهاى مشروع آنان در برابر خودمحورىها و خودكامىهاى گروههاى سياسى و دفاع از اقليت در برابر سلطهگرى اكثريت، از ديگر هنرهاى بىبديل رهبرى است كه مانع تمركز قدرت در يك شخص يا نهاد يا جريان خاص سياسى شده است، حادثهاى كه بنيان آن در برهههايى از تاريخ انقلاب توسط حزب كارگزاران و سپس حزب مشاركت پيچيده شد، اما با انگشت اشاره رهبرى در هم پيچيد.
ارائه تعاريف جديدى از دموكراسى، مردمسالارى، حقوق بشر، جامعه مدنى و...، كه در سايه هوشمندى رهبر معظم انقلاب به دست آمده است، هجمه نظرى و ايدئولوژيك شيفتگان نظام ليبرال دموكراسى را به يك فرصت تازه براى نظام اسلامى تبديل كرد تا از بطن آن مفاهيم بلندى چون مردمسالارى دينى، جامعه مدنى نبوى و اصولگرايى اصلاحطلبانه، در خدمت تحكيم مبانى انقلاب اسلامى خلق شود.
تسلط و احاطه بىنظير معظم له بر امورى همچون مسايل نظامى، تهديدات دشمنان، تهاجم فرهنگى، ناتوى فرهنگى، نيازهاى نسل جوان، مطالبات و نيازهاى دانشگاهها، بايستههاى حوزههاى علميه، شناخت دغدغههاى نيروهاى انقلاب و درك شايسته از بايستههاى نظام اسلامى و... باعث گرديده تا حتى بدخواهان نظام نيز از اين همه وسعت و جامعيت و احاطه ايشان بر امور، گاه ناخواسته لب به تمجيد و تجليل بگشايند.
هيچ فرد منصفى نمىتواند منكر اين مهم شود كه دستاوردهاى نظام در عرصههايى چون پيشرفتهاى هستهاى، موشكى، سلولهاى بنيادى، توليد داروها و واكسنهاى مهاركننده بيمارىهايى چون ايدز و برخى سرطانها، ترميم ضايعات نخاعى، دستيابى به فناورى شبيهسازى، به راه افتادن نهضت توليد علم و جنبش نرمافزارى در حوزه و دانشگاه، دميدهشدن روحيه اعتماد به نفس در جوانان و جوانگرايى و... در گرو دغدغهها و پيگيرىهاى مستمر ايشان صورت گرفته است. معظم له در جمع دانشجويان كشور به صراحت فرمودند: اگر بودجهبندى كشور در دست من بود، مهمترين چيزى كه من به عنوان اولويت اول به آن نگاه مىكردم، همين مسأله پژوهش بود. امروز دنيا به پژوهش به عنوان زيربناى پيشرفت و تعالى يك جامعه نگاه مىكند.
از زمان فروپاشى ساختار نظام بينالملل بواسطه سقوط و اضمحلال اتحاد جماهير شوروى، منطقه خاورميانه و رخدادهاى جهانى تحولات پرآشوبى را پشت سر گذاشت. در اكثر اين تحولات، ايران، يكى از حلقههاى كليدى آن محسوب مىشد. عبور از گردونههاى بسيار سخت تحولات، مرهون تدابير بسيار هوشمندانه نظام جمهورى اسلامى ايران بود. در واقع بحرانها و رخدادهاى متوالى كه در طى اين سالها براى جمهورى اسلامى ايران رخ داد، فوقالعاده قابل توجه و بسيار حساس بود.
اگر فضاى تصميمگيرى را در سه دسته الف) سازمانيافته و برنامهريزى شده، ب) استراتژيك، ج) بحرانى تقسيمبندى كنيم، جمهورى اسلامى همواره در فضاى بحرانى بسر مىبرد. بنابراين تصميمگيرى در چنين شرايطى بسيار حساس و نيازمند تصميمگيران آگاه، هوشمند، مدبر و جامعنگر و شجاع مىباشد.
عبور موفقيتآميز از اين بحرانها و تبديل كردن آنها به فرصتهاى مغتنم از شاخصهاى بارز ديپلماسى جمهورى اسلامى ايران بوده است. كنكاش در خصوص اين مديريت موفقيتآميز نشان مىدهد كه رهبر معظم انقلاب مهمترين و بيشترين نقش را داشته است.
سبك هدايت و مديريت تحولات
با نگاهى به ويژگىها و مختصات واكنشهاى رهبر معظم انقلاب نسبت به رويدادها و تحولات منطقهاى و بينالمللى، مىتوان رمز موفقيتهاى جمهورى اسلامى ايران در حوزه خارجى و به ويژه عبور پيروزمندانه از بحرانها را دريافت. در اينجا به برخى از آنها اشاره مىشود:
1- واكنش واقعگرايانه
يكى از ويژگىهاى رهبر معظم انقلاب در واكنش به تحولات منطقهاى و جهانى، واقعگرايى معظم له است. نمونهها و مصاديق مختلفى از تحولات در طى اين دوران رخ داد كه در واكنش به آن، مواضع مختلفى از سوى گروهها و شخصيتهاى سياسى مطرح گرديد. اكنون كه فارغ از فضاى پيچيده زمانى آن تحولات شدهايم، آشكار شده است كه در صورت عدم تدبير هوشمندانه رهبر فرزانه و اتكا به مواضع برخى از شخصيتها و گروههاى سياسى، معلوم نبود كه چه پيامدهاى منفى متوجه جمهورى اسلامى ايران مىگرديد.
2- تشخيص به موقع رويدادها و روندهاى سياسى
دومين ويژگى مهم در مديريت رهبرى معظم انقلاب در حوزه سياست خارجى است. گفته مىشود درك تهديد، نقش محورى در نوع واكنش و تصميم دارد و در واقع درك تهديد، متغيرى ميانجى بين حادثه يا رويداد و واكنش نسبت به آن به شمار مىآيد.
هر قدر درك و تشخيص رويدادها و روندها واقعىتر و هوشمندانهتر باشد، واكنشهاى اتخاذشده درستتر و مثبت خواهد بود. رهنمودها و هشدارهاى به موقع رهبر معظم انقلاب نسبت به تهديدات و روندهاى سياسى، نقش حياتى در عبور موفقيتآميز از بحرانها داشته است. اين موضوع در داخل و هم در خارج مصداق دارد. هشدار رهبرى در خصوص شبيخون فرهنگى، افشاى سناريوى يلتسينى كردن ايران (فروپاشى از درون)، افشاى سياستهاى پنهان آمريكا در خاورميانه، هشدار نسبت به سناريوى اختلافافكنى بين اقوام و مذاهب ايرانى از يك سو و راه انداختن جنگ شيعى و سنى از سوى ديگر. بر حذر داشتن مسلمانان از طرح اسلامهراسى و اسلامستيزى غرب و... نمونههايى از درك سريع و به موقع تهديدات و واكنش مناسب نسبت به آن بوده است.
3- هدايت ديپلماسى هوشمندانه
شاخص ديگرى از مديريت رهبر معظم انقلاب، هدايت ديپلماسى هوشمندانه در عرصه سياست خارجى است. در ديپلماسى هوشمندانه، درك صحيحى از تهديدات و فرصتها و قوتها و ضعفها وجود دارد. در مواجهه با بحرانها و تهديدات، همواره ديدگاههاى مختلفى از سوى جريانات سياسى وجود داشته و اصرار بر اجرايىشدن آن ديدگاهها بوده است لكن پس از گذشت سالها، اكنون بهخوبى مىتوان ملاحظه كرد آن ديدگاهها تا چه ميزان ضعيف و غير عالمانه و عاقلانه بوده است در حالى كه اگر هدايتهاى هوشمندانه مقام رهبرى نبود، خساراتى جدى بر منافع و مصالح كشور وارد مىشد. يكى از مهمترين عرصههاى تجلى اين ديپلماسى در موضوع هستهاى ايران است. همه متفق القولند كه سكاندار اصلى تحولات هستهاى ايران چه در بعد فنى و چه در ابعاد سياسى و ديپلماتيك آن، رهبر معظم انقلاب بوده است. در ابتداى بحران هستهاى كه جامعه دو قطبى شده و يك طرف بحث واگذارى و تسليم را مطرح و ديگرى مقابله و جنگ را پيشنهاد مىداد، رهبر معظم انقلاب مسير عقلانى و هوشمندانهاى را اتخاذ كردند كه ايران را از آن فضاى سنگين بينالمللى خارج ساخت. معظم له با پرهيز از افراطگرى و تفريطگرايى، متناسب با شرايط كه شامل چهار عنصر تهديد، فرصت، قوت و ضعف بوده است، رويكردهاى معقولانه و هوشمندانهاى را تجويز كردند.
اكنون ترديدى نيست كه چنانچه مشى و رويكرد و هدايتهاى معظمله نبود، پرونده هستهاى ايران از دو حال خارج نبود، يا كاملاً تسليم محض مىشد و يا منهدم مىگرديد. اما در حال حاضر، نه تنها تسليم نشديم بلكه مقاومت بىنظيرى را برجاى گذاشتيم و به ميزان زيادى خصم را از بعد سياسى و حقوقى و فنى خلع سلاح كرديم و همه اينها مرهون هدايت صحيح و شجاعانه رهبر معظم انقلاب بود.
4- تركيب آرمانگرايى و واقعگرايى
مقام معظم رهبرى همچون امام راحل، آرمانگرايى و واقعبينى را با هم مد نظر قرار مىدهد، توانست در عرصه عمل اين دو را با هم تلفيق نمايد. در سالهاى گذشته متأسفانه عدهاى عرصه اجرايى كشور را برعهده گرفته بودند كه بواسطه ضعف باورها و شدت فشارهاى بيرونى، آرمانها را فداى واقعيات آن هم واقعگرايى از نوع رئاليستى محض كردند.
5- اصولگرايى
نگاهى به مواضع و رويكردهاى مقام معظم رهبرى نشان مىدهد كه اصولگراترين شخصيت در اين عرصه بوده و در همين حال تنها مانع انفعال و تحجر در جهت گيرى خارجى مىباشد. در واقع رهبر معظم انقلاب همانطور كه خود را وفادار آرمانهاى امام راحل(ره) مىدانستند، در عمل نيز مشى اصولى آن عزيز سفر كرده را حفظ كرده و توسعه دادند. موضع قاطعانه رهبر معظم انقلاب نسبت به آمريكا و استكبار جهانى و حمايت قاطع و صريح از ملل مستضعف و به ويژه فلسطين و ضديت پايدار نسبت به رژيم صهيونيستى و اعتقاد به صدور و انتقال ارزشهاى اسلامى همچنان يادآور مواضع حكيمانه امام راحل(ره) است.
در واقع همانطور كه معظم له به همه آحاد مردم و گروههاى سياسى توصيه كردند كه مرزهاى عقيدتى و ايدئولوژيك بايد حفظ شود، خود در عرصه داخلى و خارجى به تمام و كمال رعايت كردند.
فرهنگسازىها
از ديگر ابتكارات تأثيرگذار ايشان، نامگذارى سالها به عناوينى همچون سال پيامبر اعظم(ص)، رفتار علوى، حماسه حسينى، سال امام خمينى، پاسخگويى مسؤولان، انضباط اجتماعى، خدمتگزارى به مردم، عدالتخواهى، اتحاد ملى و انسجام اسلامى، تلاش مضاعف و همت مضاعف و جهاد اقتصادى است، نامگذارىهايى كه در واقع يك نوع فرهنگسازى در جامعه اسلامى بوده است.
بازگشت اصولگرايان به صحنه قدرت كه با تدابير ويژه و فرهنگسازىهاى مستمر ايشان در قالب گفتمان عدالتخواهى و اصلاحات يعنى مبارزه با فقر، فساد و تبعيض صورت پذيرفت، از ديگر تدابير سرنوشتساز ايشان است كه پرداختن به آن مجال واسعترى را طلب مىنمايد.
آيندهنگرى و پيگيرىهاى مستمر و مستدام ايشان باعث گرديد مسؤولان نظام، سندى به عنوان سند 20 ساله را تدوين نمايند كه بر اساس آن، نظام اسلامى در سال 1404 هجرى خورشيدى بايد در زمينه علمى، فناورى و اقتصادى به قدرت اول آسياى جنوب غربى (خاورميانه، آسياى ميانه و قفقاز) تبديل گردد.
از ديگر ابتكارات ايشان، احياى اصل 44 قانون اساسى است كه كارشناسان از آن به عنوان يك انقلاب و جهش اقتصادى نام مىبرند. با اجراى اصل 44، از تصدىگرى دولت در مناصب اقتصادى كاسته شده و بخش خصوصى و تعاونىها، چرخه توليد و تجارت كشور را به حركت در خواهند آورد. تزريق اميد به اركان دولت و مردم در سختترين و بحرانىترين شرايط، از ديگر هنرهاى ناب رهبرى ايشان در طول بيست و سه سال گذشته بوده است، به گونهاى كه در بحرانىترين شرايط فرمودهاند: من خود را غرق در عنايات و نعمات خداوند متعال مىدانم. اگر هر مدير و مسؤولى صرفاً كار خود را خوب انجام دهد، ديگر هيچ نگرانى و دلهرهاى ندارم.
اين مهم را بايد بدانيم كه اگر در دهه اول انقلاب و در دوران غربت و تنهايى دفاع مقدس، براى حفظ موجوديت و بقاى خود مىجنگيديم، امروزه سرنوشت منطقه به سرانگشتان ما سپرده شده است و آمريكا و متحدانش كه در گذشتهاى نه چندان دور با تفرعن از تغيير جغرافياى سياسى در جهان اسلام و تشكيل خاورميانه جديد مىگفتند، اينك از ظهور و تولد خاورميانه جديد با محوريت ايران اسلامى سخن مىگويند و ايرانى كه زمانى بانك مركزى تروريسم و محور شرارت نام گرفته بود، اينك به محور اميد و رهايى آنان از گرداب عراق، لبنان، افغانستان، فلسطين و منطقه خاورميانه تبديل شده است.
دوستداران، شيفتگان و ياران وفادار حضرت امام خمينى(ره) و حضرت آيت الله العظمي خامنهاى (حفظه الله تعالى) مىبايد بدانند و نيك هم مىدانند كه اين دو گوهر ناب، يك حقيقت با دو تجلى هستند كه وظيفه همه ما، درك و معرفى شايسته و بايسته اين حقيقت ماندگار و الهى به جامعه اسلامى و بشريت تشنه امروز و فردا است.
خبرگزاري فارس
» بازگشت |
تاریخ : 11 آبان 1403 |
توسط : admin2 |
بازدیدها : 3 400 |
نظرات : 0
بازدید کننده گرامی ، بنظر می رسد که شما عضو سایت نیستید .
پیشنهاد می کنیم در سایت ثبت نام کنید و یا وارد سایت شوید.