فراموشی رمز ورود؟
عضویت در سایت
   Aletaha.ir RSS

اشعار شب اول تا شب یازدهم محرم به تفکیک هر شب 1 - جبهه فرهنگی آل طاها

    اشعار شب اول تا شب یازدهم محرم به تفکیک هر شب 1 - جبهه فرهنگی آل طاها


    اشعار شب اول محرم

    اشعار شهادت حضرت مسلم علیه السلام
    ***
    آقا سلام می دهم از جان و دل به تو
    تا این که بشنوم «وَ علیک السّلام» را
    آقا کمی اجازه بده درد دل کنم
    امّا خودت بگو که بگویم کدام را؟!
    کوچه به کوچه می روم و گریه می کنم
    از دست بی وفایی این نانجیب ها
    گفتم بیا به کوفه پشیمان شدم حسین
    کوفه میا امام غریب قریب ها!

    این مردمی که بنده ی دینار و درهمند

    یک یک تمام بیعتشان را شکسته اند

    این نان به نرخ روز خوران قسم فروش

    دست مرا ز حیله و نیرنگ بسته اند


    تّجار کوفه فکر ادای نماز شکر

    از بس که کارشان سر و سامان گرفته است

    فهمیدم از شلوغی بازارهای شهر

    کار تمام نیزه فروشان گرفته است


    این جا همه به فکر خرید لوازمند

    اجناسشان شده سپر و خنجر و کمان

    در انتظار روز پذیرایی تواند

    آذین شهرشان شده سرنیزه و سنان


    بازی کودکانه ی اطفالشان شده

    پرتاب سنگ بر نوک نیزه ز روی بام

    وقتی که می خورد به هدف ضربه هایشان

    حس می کنند از این که گرفتند انتقام


    دیدم به دست حرمله تیر سه شعبه ای

    کز دیدنش تنور دلم پر شراره شد

    از هر هزار تیر یکی هم خطا نرفت

    از ضرب شست او جگرم پاره پاره شد


    نقشه برای دخترک تو کشیده اند

    کوفه میا که کوفه پر از قوم کافر است

    در بین هر محله شان هر شبانه روز

    حرف از کنیز بردن و خلخال و معجر است




    محمد حسین رحیمیان ... اشعار شب اول محرم،اشعار حضرت مسلم علیه السلام


    اشعار طلیعه محرم و شب اول محرم

    اشعار شهادت حضرت مسلم علیه السلام

    ***

    پهن شد سفره دل، بوی خدا آمده است

    به تن شاه و گدا رخت عزا آمده است


    در و دیوار حسینه چرا گریان است ؟

    نکند فاطمه در روضه ما آمده است ؟


    ده شب و روز همه سینه زنان سیرابند

    فصل آب آوری شاه وفا آمده است


    مژده ای می رسد از پنجره فولاد رضا

    سوی ما تذکره کرببلا آمده است


    کوچه سینه زنی ارث شهیدان برماست

    روزی ما زعطای شهدا آمده است


    دم ای اهل حرم باز بگیرد ناظم

    حضرت ام بنین با قد تا آمده است


    ذهن درگیر سوالی است دوباره امسال

    ارمنی در وسط روضه چرا آمده است ؟


    بیست روز است ز دروازه شهر نیرنگ

    ناله کوفه میا کوفه میا آمده است


    پنجشنبه 1391/08/25بانی: روضه دار |



    علیرضا خاکساری ... اشعار شهادت حضرت مسلم علیه السلام


    اشعار شب اول محرم

    اشعار شهادت حضرت مسلم علیه السلام

    ***

    اینجا دگر از بیعت و یاری خبری نیست

    دیگر خبر از لشگر چندصد نفری نیست

    وقتی که بیایی ز سفیرت اثری نیست

    از او زره و خود و عبا و سپری نیست


    کوفه ست و همین عاقبت بیعت شان هست

    یک ساعته غارت بکنند عادت شان هست


    گفتم بنویسم که حسین گوش به زنگ باش

    گفتم که بگویم به تو آماده ی جنگ باشد

    در وقت جدل بر حذر از حلقه ی تنگ باش

    خوردی به زمین منتظر بارش سنگ باش


    اما نشد آقا... نشد آقا... نشد آقا...

    شرمنده ام آقای گلم - یوسف زهرا


    اینجا همگان شهره به جنگاوری هستند

    اینجا همه مست اند پی خیره سری هستند

    اینجا همه آماده ی لوده گری هستند

    اینجا همه دنبال سر و روسری هستند


    سر از تو و از ایل و تبار و پسرانت

    و روسری هم روسری دخترکانت


    هم ناله ی درد و غم و آه و شررش کن

    آماده ی هر سختی راه سفرش کن

    مانند حمیده بغلش کن خبرش کن

    سخت است برای تو ولی مختصرش کن


    از زندگی اش دخترکت سیر شد آقا

    در کوفه رقیه ات بخدا پیر شد آقا


    ای یابن علی کوفه که نیست محشر کبری ست

    دعوا سر این است که نگویم " علی آقاست "

    دلشوره ام از این نبود آخر دنیاست

    دلشوره ام از نام "علی اکبر" لیلاست


    این قاعده ی کوفی بی دردو ملال است

    خون ریختن از هرکه "علی" هست حلال است


    دلواپسم و این دلم از غصه کباب است

    هرکس که به کوفه برسد خانه خراب است

    سیراب بیا کوفه حسین قحطی آب است

    دلواپسی ام محض علی طفل رباب است


    اینجا عطشی هست که ره چاره ندارد

    تو تاب عطش داری و شیرخواره ندارد


    ترسم بود از این که شوی باز گرفتار

    ترسم بود از حیله ی سردسته ی کفار

    ترسم بود از حرمله ی تیرو کمان دار

    دلواپسم از عاقبت چشم علمدار


    هرچند که در معرکه ها راه گریزی ست

    یادت نرود حرمله هم آدم تیزی ست


    از خیره سری شهرت و آوازه گرفتند

    کعب نی و گرز و سپر و نیزه گرفتند

    تیر و تبر و دشنه بی اندازه گرفتند

    ماندم زچه رو نعل تر و تازه گرفتند


    انگار قرار است تورا زیر سم اسب ...

    ای وای بمیرم - امان از دل زینب...


    با خستگی راه قوای بدنی هست ؟؟

    با سوز عطش قدرت شمشیر زنی هست ؟؟

    ما بین اثاثیه ات آقا کفنی هست ؟؟

    حتی کفنی نه بگو که پیرهنی هست ؟؟


    هم پیرهن و هم کفنت می برند اینجا

    با تکه حصیری کفنت می کنند اینجا



    اشعار شب اول محرم

    اشعار شهادت حضرت مسلم علیه السلام

    ***

    كوفه را با تو حسين جان سر و پيماني نيست

    هرچه گشتم به خدا صحبت مهماني نيست



    به خدا نامه نوشتم به حضورت نرسيد

    آن چه مانده ست مرا غيره پشيماني نيست



    كارم اين است كه تا صبح فقط در بزنم

    غربتي سخت تر از بي سر و ساماني نيست



    جگرم تشنه ي آب و لبِ من تشنه ي توست

    بين كوفه به خدا مثل ِ من عطشاني نيست



    من از اين وجه ِ شباهت به خودم ميبالم

    قابل سنگ زدن هر لب و دنداني نيست



    من رويِ بام چرا؟ تو لبِ گودال چرا؟

    دلِ من راضي از اين شيوه يِ قرباني نيست



    موي من را دم دروازه به ميخي بستند

    همچو زلفم به خدا زلف پريشاني نيست



    زرهم رفت ولي پيرهنم دست نخورد

    روزيِ مسلمت انگار كه عرياني نيست



    كاش ميشد لبِ گودال نبيند زينب

    بر بدن پيرُهَن ِ يوسفِ كنعاني نيست



    سوخت عمامه ام امروز ولي دور و برم

    دختر ِ سوخته يِ شام غريباني نيست



    هرچه شد باز زن و بچه كنارم نَبُوَد

    كه عبور از وسط شهر به آساني نيست



    دستِ سنگين، دلِ بي رحم، صفات اينهاست

    كارشان جز زدن سنگ به پيشاني نيست



    دخترم را بغلش كن به كنيزي نرود

    چه بگويم كه در اين شهر مسلماني نيست



    یوسف رحیمی ... اشعار طلیعه ی محرم

    اشعار طلیعه محرم

    ***

    شب اشک و شب آه و شب غم

    شب دلواپسی و حزن و ماتم

    میان سینه قلبم بیقرار است

    محرم آمده ای دل محرم

    ***


    سر آمد دوره ي خاموشی من

    ببین تاب و تب چاووشی من

    رسیده روزهای غربت تو

    رسیده وقت مشکی پوشی من

    ***


    محرّم ماه ایثار است و غیرت

    رسیده موسم تجدید بیعت

    اگر تا کربلا رفتی دل من

    مشو راضی به کمتر از شهادت



    اشعار شهادت حضرت مسلم بن عقیل علیه السلام

    ***

    از اعتبار حُرمَتِ گفتارهایشان

    مغرب شکست بیعتِ بسیارهایشان

    یک پیره زن فقط به سَفیرت پناه داد

    ماندم چه شد تعارف و اصرارهایشان؟

    کوفه مرا ز روی تو شرمنده کرده است

    سر می زنم ز غُصه به دیوارهایشان

    جای طناب، بر دهنم مشت می زدند

    اینجا همه عوض شده رفتارهایشان

    محصول باغ ها همه خرج سپاه شد

    از خار و سنگ پر شده انبارهایشان

    خرما فروش یک شبه خنجر فروش شد

    تغییر کرده کاسبی و کارهایشان

    سکه شده فروختن چکمه هایشان

    رونق گرفته دکه يِ نجارهایشان

    بر روی میخ جسم مرا پشت و رو زدند

    لعنت به رسم کوفه و هنجارهایشان

    اینجا سر ِ برادر ِتو شرط بسته اند

    غوغا شده میان کماندارهایشان

    اینجا برای غارت خلخال و روسری

    خُرجین خریده اند خریدارهایشان


    سعید توفیقی ... اشعار شهادت حضرت مسلم بن عقیل علیه السلام


    السلام علیک یا سفیرالحسین

    اشعار شهادت حضرت مسلم بن عقیل علیه السلام

    ***

    گر پا نهی به مرکز حیله چه می شود

    تکلیف بانوان جلیله چه می شود ؟


    نیت شدم که حرکت پروانه اي کنم

    اما چگونه اینهمه پیله چه می شود ؟


    بادی نمی وزد که خبردارتان کنــم

    ای رب چاره ساز وسیله چه می شود ؟


    آه از جگر کشیدم و گفتم به ناله وای

    ای مسلم عقیل ، عقیله چه می شود ؟


    دردی شبیه مصرع بعدی کشنده نیست

    ششماهه ی عروس قبیله چه می شود ؟


    آقا ببخش هر غزلم صد قصیده داشت

    یادم نبود قافله ات نو رسیده داشت!

    متن کامل این ترکیب بند را در اینجا بخوانید

    با تشکر از شاعر گرانقدر برادر بزرگوار "سعید توفیقی"


    علی اکبر لطیفیان ... اشعار شهادت حضرت مسلم بن عقیل علیه السلام

    السلام علیک یا سفیرالحسین

    اشعار شهادت حضرت مسلم بن عقیل علیه السلام

    ***



    وقتی که می رفتند دنیا گریه میکرد

    شهر مدینه مثل زهرا گریه میکرد


    وقتی که می رفتند پشت پای آنها

    چشمان جبرائیل حتی گریه میکرد


    پائین پای ناقه مریم گریه میکرد

    دورِ سر گهواره عیسی گریه میکرد


    این است آن داغ عظیمی که برایش

    حتی میان تشت یحیی گریه میکرد


    این است زینب بانویی که زیر پایش

    زانوی لرزه دار سقا گریه میکرد


    بوسید اکبر دستهای مادرش را

    در زیر چادر، ام لیلا گریه میکرد


    بر روی دامن مادری در گوش طفلش

    آهسته تا میگفت لالا گریه میکرد


    یک کاروان گریه شد وقتی رقیه

    با گفتن بابا، بابا گریه میکرد


    در زیر پای محمل مستوره عشق

    منزل به منزل ریگ صحرا گریه میکرد


    وقتی که میرفتند عالم سینه میزد

    وقتی که میرفتند دنیا گریه میکرد



    موسی علیمرادی ... اشعار شهادت حضرت مسلم بن عقیل علیه السلام

    السلام علیک یا سفیرالحسین

    اشعار شهادت حضرت مسلم بن عقیل علیه السلام

    ***

    وقتی نگاه شهر پر از سنگ می شود

    بشکستن هر آینه فرهنگ می شود

    بیچاره من که عابر این شهر کینه ام

    از هر طرف نصب سرم سنگ می شود

    بر سبزی بهار در ان جا امید نیست

    وقتی جفا به جای وفا رنگ می شود

    اینجا درت وقت ثمر نیزه می دهد

    اینجا کمیت عاطفه ها لنگ می شود

    اینجا صدای پتک هر آهنگری چه خوب

    با سم اسب جنگ هماهنگ می شود

    آوای گریه های غریبانه دلم

    در گوش شهر کوفه خوش آهنگ می شود

    بر زلفهای دختر بابائی ات حسین

    هر دست جای شانه زدن چنگ می شود


    جعفر ابوالفتحی ... اشعار شهادت حضرت مسلم بن عقیل علیه السلام

    السلام علیک یا سفیرالحسین

    اشعار شهادت حضرت مسلم بن عقیل علیه السلام

    ***

    اشک من خون شد و از یار خبر نیست، خدا

    در دلم از قدم عشق اثر نیست خدا

    این حسین است که راهی شده تا کرببلا

    تو، به ارباب بگو وقت سفر نیست خدا

    قاسم و اکبر و عباس به همراهی او

    دیده ی زینب کبراست که تر نیست خدا

    تیر و نیزه، لگد و سیلی و زنجیر دگر

    تو مگو در سفر عشق خطر نیست خدا

    پای را چکمه اگر بود ... خدا رحم کند!

    قسمت عمه ما درد کمر نیست خدا ؟

    روی نی شمس حسین است کجا هست قمر

    سر عباس نگو قرص قمر نیست خدا ؟

    نیزه را بر جگر خون خدا می زد یا

    شایدم نیزه ی او روی جگر نیست خدا ؟

    نیزه ای بر جگر شاه جهان جا خوش کرد

    منزل تیزی نی داخل سر نیست خدا !

    معجر عمه ما غرق تهاجم باشد ....

    پس چرا کون و مکان زیر و زبر نیست خدا ؟



    جعفر ابوالفتحی ... اشعار شهادت حضرت مسلم بن عقیل علیه السلام
    السلام علیک یا سفیرالحسین

    اشعار شهادت حضرت مسلم بن عقیل علیه السلام

    ***

    اشک من خون شد و از یار خبر نیست، خدا

    در دلم از قدم عشق اثر نیست خدا

    این حسین است که راهی شده تا کرببلا

    تو، به ارباب بگو وقت سفر نیست خدا

    قاسم و اکبر و عباس به همراهی او

    دیده ی زینب کبراست که تر نیست خدا

    تیر و نیزه، لگد و سیلی و زنجیر دگر

    تو مگو در سفر عشق خطر نیست خدا

    پای را چکمه اگر بود ... خدا رحم کند!

    قسمت عمه ما درد کمر نیست خدا ؟

    روی نی شمس حسین است کجا هست قمر

    سر عباس نگو قرص قمر نیست خدا ؟

    نیزه را بر جگر خون خدا می زد یا

    شایدم نیزه ی او روی جگر نیست خدا ؟

    نیزه ای بر جگر شاه جهان جا خوش کرد

    منزل تیزی نی داخل سر نیست خدا !

    معجر عمه ما غرق تهاجم باشد ....

    پس چرا کون و مکان زیر و زبر نیست خدا ؟


    یوسف رحیمی ... اشعار شهادت حضرت مسلم بن عقیل علیه السلام
    السلام علیک یا سفیرالحسین

    اشعار شهادت حضرت مسلم بن عقیل علیه السلام

    ***

    سوي کوفه ميا که پيچيده

    بوي غربت ميان هر کوچه

    باز تکرار بي وفائي هاست

    باز دستان بسته در کوچه



    حسّ دلتنگي قفس دارد



    آسمان کوچ کرده از اين شهر

    عشق و احساس و عزت و غيرت

    هم زمان کوچ کرده از اين شهر





    اين قبيله چقدر بي دردند

    بي حيائي ست خصلت کوفه

    مشک‌ها طعم تشنگي دارد

    و سراب است بيعت کوفه





    غربت زائر غريبي را

    به نظاره نشسته اند آقا

    نيزه نيزه در انتظار تواند

    همه پيمان شکسته اند آقا





    در کمين نگاه مهتابند

    بغض ها ، کينه ها ، کبودي ها

    و براي تو نقشه ها دارند

    کوفيان ، شاميان ، يهودي ها

    متن کامل این چارپاره در اینجا بخوانید


    مهدی نظری ... اشعار شهادت مسلم بن عقیل علیه السلام
    السلام علیک یا سفیرالحسین

    اشعار شهادت حضرت مسلم بن عقیل علیه السلام

    ***



    اینان که حرف بیعت با یار میزنند

    آخر میان کوچه مرا دار میزنند


    اینجا میا که مردم مهمان نوازشان

    طفل تو را به لحظه دیدار میزنند


    این کوفه مردمش ز مدینه شقی ترست

    یعنی کسی که باشد عزادار میزنند


    دیدم برای آمدنت روی اُشتران

    چندین هزار نیزه فقط بار میزنند


    اینجا برای کشتن طفل سه ساله ات

    هر لحظه حرف سیلی و مسمار میزنند


    فتوای: خون نسل علی شد حلال را

    هر شب به روی مأذنه ها جار میزنند


    آقا نیا که آخرش این شور چشم ها

    تیری به صحن چشم علمدار میزنند


    سر بسته گویمت که پریشان زینبم

    حرف از اسیر کوچه و بازار میزنند


    می ترسم از دمی که یتیمان تو حسین

    پائین پای نیزه ی تو زار میزنند


    این کوفه آخرش به تو نیرنگ میزند

    حتی به رأس اصغر تو سنگ میزنند



    علی اکبر لطیفیان ... اشعار شهادت حضرت مسلم علیه السلام
    السلام علیک یا سفیرالحسین
    اشعار شهادت حضرت مسلم بن عقیل علیه السلام

    ***



    بنویسید مرا یار اباعبدالله

    اولین بنده ي دربار اباعبدالله

    منتظر مانده دیدار اباعبدالله

    من کجا و سر بازار اباعبدالله


    تا خدا هست خریدار اباعبدالله


    عاشق آن است که دیدار کند یارش را

    بارها جان بدهد دید اگر دارش را

    باز آماده کند جان دگر بارش را

    فاطمه پیش خدا، پیش برد کارش را


    هرکه افتاد پی کار اباعبدالله


    من پرم را به روي دست گرفتم،دیدم

    جگرم را به روي دست گرفتم دیدم

    سپرم را به روي دست گرفتم دیدم

    تا سرم را به روي دست گرفتم دیدم...


    ... راهم افتاده به بازار اباعبدالله

    متن کامل این مسمط را در اینجا بخوانید


    وحید قاسمی ... اشعار شهادت حضرت مسلم بن عقیل علیه السلام
    السلام علیک یا سفیرالحسین

    اشعار شهادت حضرت مسلم بن عقیل علیه السلام

    ***

    رو نزن ؛گوششان کَر است امشب

    با غم بی کسی مداراکن

    همه دارند میروند آقا

    بیصدا گریه کن تماشا کن

    **

    ای ولی فقیه دلخسته

    ای ابر مرد قهرمان چه خبر؟

    ....نامه دادی حسین برگردد؟

    از امام زمانمان چه خبر؟

    **

    باز هم بی بصیرتی کردند

    جهلشان کار دستشان داده

    لقمه های حرام را خوردند

    دل بریدند از شما ساده

    **

    چاله کَندَند بر سر راهت

    تا که گودال را مَحَک بزنند

    ریسمان جهالت آوردند

    تا که به زخم دلت نمک بزنند

    **

    کوفه بال وپر شما را بست

    کُنج دیوارِ خسته افتادی

    تنگی کوچه هاش باعث شد

    یاد پهلو شکسته افتادی

    متن کامل این چارپاره را در اینجا بخوانید



    محسن عرب خالقی ... اشعار شهادت حضرت مسلم علیه السلام

    اَلسلامُ عَلَیکَ یا سَفیرُالحُسین

    اشعار شهادت حضرت مسلم بن عقیل علیه السلام

    ***

    در این دیار هوای نفس کشیدن نیست

    برای هیچ پری فرصت پریدن نیست

    خدا به داد دل لاله های تو برسد

    به ذهن این همه گل چین به غیر چیدن نیست

    هزار سرو روان در پی ات روانه شدند

    بلند قامتشان حیف قد خمیدن نیست!

    در این کویر خود ساقی آب می گردد

    برای نو گل تو وقت قد کشیدن نیست

    لطیف تر ز گل یاس کودکان تواند

    که حقشان به دل خارها دویدن نیست

    به التماس بگویم بیا که بر گردیم

    دل لطیف مرا تاب زخم دیدن نیست


    وحید قاسمی ... اشعار شهادت حضرت مسلم بن عقیل علیه السلام
    السلام علیک یا سفیرالحسین

    اشعار شهادت حضرت مسلم بن عقیل علیه السلام

    ***

    دیوار غصه بر سرم آوار شد حسین

    تاریخ رنج فاطمه تکرار شد حسین


    آییـنه ي صــداقت قلب تمام شهر

    مجروح تازیانه ي زنــگار شد حسین


    دیدم که دست بیعتشان بین آستین

    باسِحرسکه های طلا مارشد حسین


    اینجا برای کشتن تان نقشه می کشند

    زیرگـلوت ،مرکز پرگار شد حسین


    مسلم نخورد لقمه ای از سفره ي کسی

    اما به کلّ کوفه بدهــکارشد حسین


    حتی به جسم بی سرمن سنگ می زنند

    مسلم به جرم عشق تو بردار شدحسین


    رأس بریده ام سر یک میخ آهنین

    سرگرمی جماعت بازار شد حسین


    دیدم بر اشــتران سپاه حرامیان

    چندین هزار نیزه فقط بارشد حسین


    سنگ و کلوخ برهمه ي پشت بام ها

    قدر ســپاه ابرهه انبــار شد حسین


    آب از سرمن و تو و اکبر گذشته است

    زینب به بند غصه گرفتار شد حسین


    راه اسیرکردن اهـل و عیال تان

    با خنده های حرمله هموارشد حسین



    مهدی رحیمی ... اشعار شهادت حضرت مسلم بن عقیل علیه السلام


    السلام علیک یا سفیرالحسین

    اشعار شهادت حضرت مسلم بن عقیل علیه السلام

    ***

    پایش امضا زدند خیلی زود

    نامه را تا زدند خیلی زود

    نامه راتانکرده در واقع

    کوفیان جا زدند خیلی زود

    آستین های قتل مهمان را

    ظهر بالا زدند خیلی زود

    دیر نارو به فکرشان آمد

    دیر...اما زدند خیلی زود

    اول عازم شدند خیلی زود

    بعد نادم شدند خیلی زود

    باغ داران کوفه هم آن شب

    سکّه لازم شدند خیلی زود

    مثل قاضی شریح مثل شمر

    همه عالم شدند خیلی زود

    همه ی دارها خریدار ِ

    سرمسلم شدند خیلی زود

    پس پریشان شدند خیلی زود

    بس پشیمان شدند خیلی زود

    پیش هفتاد و دو نفر کافر

    ها...مسلمان شدند خیلی زود

    نامه داران کوفه ظهر دهم

    نیزه داران شدند خیلی زود

    قاریان وای باعث قتل ِ

    خود قرآن شدند خیلی زود

    اسب خون یال رفت خیلی دیر

    با پر و بال رفت خیلی دیر

    شمر آماده گشت خیلی زود

    توی گودال رفت خیلی دیر

    با حساب دو ساعت و اندی

    زینب از حال رفت خیلی دیر

    درخودش گیر کرد خیلی دیر

    شمر تغییر کرد خیلی دیر

    حلق اصغر بدون شک از آب

    تیر را سیر کرد خیلی دیر

    باحساب رقیه داغ حسین

    عمُه را پیر کرد خیلی دیر

    وَعمو زود رفت خیلی زود

    وَعمو دیر کرد خیلی دیر

    آفتاب سر حسین تو را

    نیزه تفسیر کرد خیلی دیر...



    احسان محسنی فرد ... اشعار شهادت حضرت مسلم بن عقیل علیه السلام

    السلام علیک یا سفیرالحسین

    اشعار شهادت حضرت مسلم بن عقیل علیه السلام

    ***

    كوچه كوچه مي روم شايد كسي پيدا كنم

    اي دريغ از خانه اي تا لحظه اي مأوا كنم


    كوچه گردي من از شهر مدينه باب شد

    دست بسته اقتدا بر حضرت مولا كنم


    گوئيا يك مرد از نامه نويسان نيست نيست

    با كه يا رب شكوه از اين بي وفايي ها كنم


    ميزنم بر قلب لشكر از يسار و از يمين

    يا علي مي گويم وبا رزم خود غوغا كنم


    قطع سازم ريشه ي هرچه علي نشناس را

    من حسيني مذهبم از خصم كي پروا كنم


    سنگها مهمان شناس و دسته ني ها شعله ور

    در هجوم زخم ها ياد گل زهرا كنم


    باغها را هر چه گشتم تير بود و نيزه بود

    آب هم در كار نيست افطار خود را وا كنم


    بر لب و دندان شكستن نيز راضي نيستند

    ياد اطفال عزيزت صبح و شام آوا كنم


    از همان جايي كه هستي جان زينب بازگرد

    دلبرا رويي ندارم تا كه سر بالا كنم


    رحم كن بر دختر شيرين زبانت يا حسين

    عقده ها دارد دلم بايد تو را افشا كنم


    كاش بودم شام و كوفه تا كه هنگام ورود

    جسم خود را فرش راه زينب كبری كنم


    تير كوفي چشم سقا را نشانه رفته است

    خون بگريم خويش را همرنگ با سقا كنم


    محمد سهرابی ... اشعار شهادت حضرت مسلم بن عقیل علیه السلام

    السلام علیک یا سفیرالحسین

    اشعار شهادت حضرت مسلم بن عقیل علیه السلام

    ***



    دل این شهر برای نفسم تنگ شده

    جان من کوفه میا کوفه دلش سنگ شده


    خوب گشتم همه جا را خبری نیست میا

    همه شادند دوباره خبر جنگ شده


    آب و جارو شده این شهر برای سر تو

    کوچه هاشان همه پاکیزه و کم سنگ شده


    همه جا صحبت از غارت اموال شماست

    به خدا بیعتشان حقه و نیرنگ شده


    به گمانم که نمی بینمت و می میرم

    اشک من با شرر خنده هماهنگ شده


    دو سه شب پیش به دروازه دو قلاب زدند

    که نگاهش به تماشای شما تنگ شده


    دم مغرب همه رفتند و مرا دور زدند

    حرمت نائب بی یار تو کمرنگ شده

    یوسف رحیمی ... اشعار شهادت حضرت مسلم بن عقیل علیه السلام
    السلام علیک یا سفیرالحسین

    اشعار شهادت حضرت مسلم بن عقیل علیه السلام

    ***



    آن روز كوفه حال و هوايي غريب داشت

    وقتي نگاه ها همه بوي فريب داشت


    تنها ترين مسافر شبگرد كوفه بود

    آن زائري که همره خود عطر سيب داشت


    وقت عبور از صف آهنگران شهر

    بر روي لب ترنم أمن يجيب داشت


    با ديدن سه شعبه و سر نيزه هايشان

    ديگر خبر ز روضه‌ی شيب الخضيب داشت


    مجنون و سر سپرده‌ی مولاي خويش بود

    يعني تنش براي جراحت شكيب داشت


    دارالإماره تشنه‌ی خون شهيد بود

    آن روز كوفه حال و هوايي غريب داشت


    پيوست عاقبت سر او با سر امام

    در كاروان كرب و بلا هم نصيب داشت





    وحید قاسمی ... اشعار شهادت حضرت مسلم بن عقیل علیه السلام


    السلام علیک یا سفیرالحسین

    اشعار شهادت حضرت مسلم بن عقیل علیه السلام

    ***



    صبح شد یک طرف سرم افتاد

    یک طرف نیز پیکرم افتاد


    از روی پشت بام افتادم

    با علیک السلام افتادم


    بدن من شکست خوشحالم

    سر راهت نشست خوشحالم


    بی سبب نیست اینکه خوشحالم

    زن و بچه نبود دنبالم


    آی مردم سپاه بی نفرم

    صبح خالی نبود دورو برم


    حرفی از زخم با پرم مزنید

    این همه سنگ بر سرم مزنید


    آی مردم گناه من عشق است

    بهترین اشتباه من عشق است


    آی مردم کمی حیا بد نیست

    بی وفاها کمی وفا بد نیست


    سنگ خوردم شکست گونه ی من

    غصه خوردم شکست روزه ی من


    نفسم را اسیر کردم و بعد

    وسط کوچه گیر کردم و بعد .....


    کوچه هایی که تنگ و باریک اند

    روز هم چون شبند تاریک اند


    بدی کوچه های تنگ این است

    می شود هر طرف رهت را بست


    مثلا کوچه ای که زهرا رفت

    از تنش تازیانه بالا رفت

    متن کامل این مثنوی را در اینجا بخوانید

    وحید قاسمی ... اشعار شهادت حضرت مسلم بن عقیل علیه السلام
    السلام علیک یا سفیرالحسین

    اشعار شهادت حضرت مسلم بن عقیل علیه السلام

    ***



    سردار سر شکسته ي دار العماره ام

    آیـــد اذان مغرب غم از مناره ام


    با دستهای بسته مگرمی شود چه کرد؟

    شوریده وار منتظر راه چـاره ام


    شاید نسیم ؛حرف دلم را به او رساند

    شاید تمام شد هدف نیمه کاره ام


    شد دانه های اشکِ غرورِ جریحه دار

    تسبیح یکــصد و دهمین استخــاره ام


    تاریخ مصرفم، دو سه روزی گذشته است

    در موزه نـــگاه همه سنگواره ام


    وقت حسین گفتن من کوفیان چرا....

    ....با مشت می زنید به لبهای پاره ام


    عاشق ترین سفیرم و در حیرتم چرا

    در آسمان شهر شما بی ستاره ام


    کوری چشم تان سر دروازه، روی دار

    زخمی ترین بدون سر خوش قواره ام


    حرف صریح من به دلی کارگر نشد

    دنبـال یـک ربــاعی پر استعاره ام




    علی ناظمی ... اشعار شهادت حضرت مسلم بن عقیل علیه السلام


    السلام علیک یا سفیرالحسین

    اشعار شهادت حضرت مسلم بن عقیل علیه السلام

    ***

    شبی که دیدۀ خود پر ستاره می کردم

    برای غربت دل فکر چاره می کردم


    به دانه های چو تسبیح اشک در دستم

    برای آمدنت استخاره می کردم


    نماز عاشقی من شکسته شد اما

    سلام بر تو ز دارالعماره می کردم


    من از محلۀ آهنگران بی احساس

    گذر نمودم و دل پر شراره می کردم


    یکی سفارش تیر سه شعبه ای می داد

    دعا برای سر شیر خواره می کردم


    غریب تر ز دلم روزگار چون می خواست

    به کودکان غریبم اشاره می کردم
» بازگشت | تاریخ : 13 آذر 1403 | توسط : admin2 | بازدیدها : 4 144 | نظرات : 0

بازدید کننده گرامی ، بنظر می رسد که شما عضو سایت نیستید .
پیشنهاد می کنیم در سایت ثبت نام کنید و یا وارد سایت شوید.

اضافه کردن نظر جدید

    
نام شما :
ایمیل شما :
  • bowtiesmilelaughingblushsmileyrelaxedsmirk
    heart_eyeskissing_heartkissing_closed_eyesflushedrelievedsatisfiedgrin
    winkstuck_out_tongue_winking_eyestuck_out_tongue_closed_eyesgrinningkissingstuck_out_tonguesleeping
    worriedfrowninganguishedopen_mouthgrimacingconfusedhushed
    expressionlessunamusedsweat_smilesweatdisappointed_relievedwearypensive
    disappointedconfoundedfearfulcold_sweatperseverecrysob
    joyastonishedscreamtired_faceangryragetriumph
    sleepyyummasksunglassesdizzy_faceimpsmiling_imp
    neutral_faceno_mouthinnocent
کد امنیتی :
عکس خوانده نمی شود
کد را وارد کنید :

 
    

2013 © Designed by: ALETAHA | سرویس RSS خبری : RSS خبری RSS خبری | ALETAHA