سید رضی

نام هاي ديگر: محمد بن حسین،شریف رضی،ابو الحسن رضی،

موطن: کرخ 

نام پدر : حسین

تاريخ وفات: 406قمری

 

منبع : بر ساحل نهج البلاغه -- محمد ابراهیم نژاد

 

ستاره ای از افق بغداد

هنوز یک قرن از غیبت خورشید پرفروغ آسمان امامت - حضرت مهدی (عج ) - نگذشته بود که ستاره ای از افق بغداد درخشیدنگرفت و نور امیدی بر دل عاشقان و منتظران نشاند.

او به سال 395 ق.

 

[1]در محله شیعه نشین کرخ بغداد، در خانه ای که ازگلهای عطر آگین ایمان و اخلاص و روشنایی علم و عمل آذین بندی شده بود، دیده به جهانگشود و نام زیبای((محمد))به خود گرفت . محمد که بعدها به((شریف رضی))و((سید رضی))شهرت یافت از خاندانی برخاست که همه از بزرگان دین وعالمان و عابدان و زاهدان و پرهیزکاران کم مانند و روزگار بودند.

پدر و مادر سیدرضی هر دو از سادات علوی و از نوادگان سرور آزادگان حسین بن علی علیه السلام بودند.نسب وی از جانب پدر با پنج واسطه به امام هفتم می رسد.([2])از این رو گاهی شریف رضی را((رضوی))می خوانند. و از طرفمادر نسب وی با شش رابطه می خوانند و از طرف مادر نسب وی با شش رابطه به امام زینالعابدین علیه السلام می رسد.([3])

در جلالت و عظمتشاءن فاطمه مادر شاءن فاطمه مادر رسید رضی همین بس که می گویند: شیخ مفید رحمة اللهکتاب((کتاب النساء))رابرای او نوشته و در مقدمه کتاب از او به بانویی محترم و فاطمه یاد کرده است.([4])

 

خواب سرنوشت ساز

قرن چهارمپنجم ق . برای بغداد دوران طلایی به حساب می آید. زیرا در آن موقع از نظر علم و ادب، بغداد به اوج شهرت و عظمت خود رسیده بود و وجود ستارگان درخشان آسمان پرفروغ علمو معرفت ، تشنگان فضیلت را به ضیافت کوثر دعوت می کرد. از جمله آنان دانشمندانفرزانه و فقیه یگانه محمد بن محمد بن نعمان مشهور به شیخ مفید بود که در آن دیارحوزه درسی برپا کرد و به پرورش استعداد پرداخت و روز به روز بر رونق آن افزوده میشد.

روزی همچون گذشته شیخ بزرگوار و عصاره تقوا، به منظور تدریس قدم بر((مسجد براثا))گذاشت و درس راشروع کرد. چند لحظه ای از شروع درس ‍ نگذشته بود که ناگهان نفسهای گرم استاد در پشتقفس برخاست ...: سلام علیکم ، بفرمائید!

طلبه ها به پشت سر برگشتند و در مقابلدیدگان زده خود بانوی محترمی را دیدند که دست دو فرزند کوچک را گرفته بود. بانویپاکدامن در کمال متانت رو به شیخ کرد و گفت : ای شیخ ! اینان دو فرزند((سید مرتضی))و((سید رضی))هستند، به خدمت شماآورده ام تا فقه به آنان بیاموزی.

 

با شنیدن این کلام شیخ شروع به گریستن کردو...

حاضران در وادی حیرت پی علت می گشتند تا اینکه کلمه((شگفتا))ی استاد آنها را متوجهخود ساخت . شیخ با چشمانی اشک آلود گفت:((حالا حقیقتبرایم آفتابی شد و رؤ یای شگفتم تعبیر گردید.))

وبعد در دوران حیرت پی بحث به استراحت پرداخته بودم خواب دیدم در همین مسجد نشسته امو مشغول تدریس هستم . در خواب بی بی دو عالم ، فاطمه زهرا علیه السلام را دیدم کهدست دو فرزندش امام حسن و امام حسین علیه السلام را گرفته بود و رو به من فرمودند:ای شیخ ! دو فرزندم حسن و حسین را پیش آوردم تا فقه فقه شان بیاموزی.

هنوزحلاوت حضورشان رامی چشیدم که از عالم خواب بیدار شدم و در دریای تفکر فرو رفتمخدایا! من کجا و استادی دو امام معصوم کجا؟! با این افکار به مسجد آمدم تا اینکهاین سلالهب ء زهرای اطهر علیه السلام با دو غنچه از گلستان محمدی از در مسجد واردشدند و من به تعبیر رؤ یای خود رسیدم.

از همه روز شیخ مفید و تربیت سید مرتضی وسید رضی را به عهده گرفت و در پرورش آنان نهایت سعی و تلاش خود را به عمل آورد.([5])

 

 دلباخته علم و معرفت

سید رضی از همان اوایلکودکی با اشتیاق فراوان به تحصیل و فراگیری علوم رو آورد. وی علاوه بر جدیت وپشتکاری برخوردار بود که پیشرفت علمی و ادبی او را سرعت می بخشید. در حقیقت در قرنچهارم تا حدودی از بین رفته بود. از این رو در دو فرقه بزرگ و نیرومند تشیع و تسنندر جوی مسالمت آمیز زندگی می کردند و روح تفاهم و هبستگی باعث شده بود که دانشمندانهر دو فرقه به طور آزاد به ارائه افکار و اشاعه مذهب بپردازند. سید رضی از این فرصتاستثنایی بهره های فراوان برد و علوم مختلف مانند قرائت قرآن ، صرف و نحو، حدیث ،کلام ، بلاغت فقه ، اصول تفسیر و فنون شعر و غیره را بیاموخت تا اینکه در بیستسالگی از تحصیل بی نیاز گشت و خود در صف استادان و محققان نامدار قرار گرفت.

عدهای از دانشمندان نام آوری که سید رضی نزد آنان به کسب دانش ‍ پرداخته عبارتاند از:

1 -ابو اسحاق ابراهیم بن احمد طبری (متوفی 393 ق .) فقیه و ادیب ونویسنده زبر دست که سید رضی قرآن را در دوران کودکی نزد وی آموخت.

2 -ابوعلیفارسی (متوفی 377 ق .) نام آور دانش و ادب و پیشوای علم نحو در عصر خود.

3 -ابوسعید سیرافی (متوفی 368 ق ) دانشمند بزرگ و نحوی که مسند قضاوت بغداد را به عهدهداشت.

4 -قاضی عبدالجبار بغدادی ، متخصص علم حدیث و ادبیات.

5 -عبدالرحیم بن نباته (متوفی 374 ق .) از خطبای بلند آوازه و نامدار شیعه ، مشهور بهخطیب مصری . سید رضی مقداری از فنون شعر را از وی آموخت.

6 -ابومحمد عبداللهبن محمد اسدی اکفافی (متوفای 405 ق .) عالم فاضل و پرهیزکار و مسند نشین قضاوت دربغداد.

7 -ابوالفتح عثمان بن جنی (متوفی 392 ق .) ادیب ماهر در علم نحو و صرف.

8 -ابوالحسن علی بن عیسی (متوفای 420 ق .) شعر شناس و پیشوای علم لغت وادبیات.

9-ابوحفص عمر بن ابراهیم بن احمد الکنانی ، محدث ثقه که سید رضی از اوحدیث فرا گرفت.

10 -ابوالقاسم عیسی بن علی بن حدیث بن داوود بن جراح (متوفی 350ق .) لغت شناس و محدث بزرگ و مورد اعتماد.

11 -ابوعبدالله مرزبانی (متوفای 384ق .) حدیث و مورد اعتماد شیخ صدوق رحمة الله.

12 -ابوبکر محمد بن موسیخوارزمی (متوفی 403 ق .) فقیهی سترگ و استاد حدیث که سید رضی و دیگران از وی فقهآموختند.

13 -ابومحمد هارون تلعکبری (متوفای 385 ق .) فقیهی جلیل القدر و صاحبکتاب جوامع در علوم دین.

14 -ابو عبد الله محمد بن محمد نعمان مشهور به شیخمفید (متوفای 413 ق .) از دانشمندان کم مانند عالم اسلام.([6])

 

شعرمتعهد

سید رضی ازبزرگترین صاحبان فصاحت و بلاغت بود که از درکی صحیح و ذوقی سلیم برخوردار بود. ویاولین چکامه قصیده اش را در مدح و ستایش ‍ نیاکانش (اهل بیت صلی الله علیه و آله همآوازه با خروش دجله روان ساخت . او در آن هنگام بیش از 9سال نداشت اما چنان مهارتیاز خود نشان داد که همگان ، را شگفت زده کرد. او در طول حیات شعر و شاعری گذاشت کهلقب((اشعر قریش))و((اشعر عرب))(سرآمد شعرای قریشو عرب ) را به خود اختصاص داد و آثار گران بهایی از جمله دیوان اشعار که به گفتهثعالبی چهار مجلد می باشد به یادگار گذاشت.([7])

پدر بزرگوارش تاانقراض حکومت پر اقتدار عضدوالدوله دیلمی در قلعه شیراز زندانی بود و در طول اینهشت سال ، شریف رضی که دوران کودکی خود را می گذراند در هاله ای از غم و اندوه بهسر می برد.

در دوران زمامداری صمصام الدوله ، ابواحمد پدر سید رضی از بند اسارتآزاد گشت و سید رضی با سرودن اشعاری مقدم پدر از گرامی داشت.([8])

 

شیفته خدمت نه تشنه قدرت

سید رضی دانشمندی متعهد، وظیفهشناس و عاشق خدمت بود. او تحصیل علم را برای روشنگری افکار و اندیشه های جامعه میخواست و از نفوذ اجتماعی و سیاسی خود به منظور تشکل نیروهای مخلص و یاری رساندن بههمنوعان خود استفاده می کرد. سید رضی هیچگاه خود را در کنج کتابخانه و گوشه مسجد ومدرسه محبوس و محصور نساخت و هرگز در را روی محبوس نبست . جوانمردی همچون سید رضیرسالت خود را فقط در بحث و تحقیق و تاءلیف و شعر و شاعری نمی دید بلکه با پیروی ازجد بزرگوارش امیر مؤ منان علی علیه السلام به دستگیری از محرومان و ستمدیدگان میشتافت و نصرت دین خدا را هدف نهایی خود حکومت مردان فرومایه و غاصبان خلافت قرارگیرد. او شیفته خدمت بود نه تشنه قدرت . از این رو تنها مسئولیتهایی را به عهدهگرفت که ویژگیهای مردمی داشت ؛ مانند نقابت علویان ، امارت حاجیان و دیوان مظالم.([9])

 

ترفند سیاسی

سید رضی همه خلفای بنی عباس را غاصب می دانست و از آنها متنفر بود،بخصوص از((القادربالله)).الله مردی خود خواه و جاه طلب و متعصب و پرکینه و عقده ای بود و در پی بهانه ای میگشت تا ابهت و شخصیت اجتماعی و وجهه علمی و روحانی سید رضی را از بین ببرد. از طرفیدیگر سید رضی در همان زمان تنفر و انزجار خود را طی اشعاری آشکار ساخت که همچون رعددر همه جا پیچید و غوغایی به پا کرد...

((من لباسذلت در دیار دشمنان بپوشم ، حال آنکه در مصر علوی (شیعی ) حکومت کند!

هنگامی کهاشعار آتشین سید رضی به گوش خلیفه رسید سخت برآشفت . و بر مجلسی برپا کرد تا سیددلتنگی و نفرت خود را از حکومت بنی عباس ‍ و بغداد ( مرکز خلافت عباسیان ) دل آزردهکند در مصر - سرزمین علویان - به سر می برد.

سید رضی با تمام شهامت و شجاعت دعوتخلیفه را رد کرد و در مجلس ‍ وی حاضر نشد. از این رو خلیفه غضبناک شد. سید رضی رااز تمام مسئولیتهای مهم اجتماعی برکنار کرد.([10])

در مجلس خلیفهصورت جلسه ای هم تدارک دیده بودند که می خواستند از آن بر ضد حکومت علویان مصرکنند. وقتی صورت جلسه را برای امضا پیش سید رضی آوردند از امضای آن امتناعورزید.

 

روح حماسی

سید رضی سخنوری شجاع و بی باکاقیانوسی بیکران و روحش سراسر امواج خروشان حماسه بود که بر ساحل نظاره ها رخ مینمود و از بیشه بی انتهای دلش درختان پرصلابت شهامت به بلندای مجاهدت ، قد بر میافراشت . او از هیچ مقام و قدرت و صاحب منصبی واهمه به دل راه نمی داد. سیدوالامقام همه خلفای بنی عباس را غاصبان خلافت و ولایت و حکومت اسلامی می دانست و هرچند بنا به شرایط نامناسب زمان مجبور به مبارزه منفی بود، با این حال لحظه ای ازفکر براندازی نظام و ترسیم کربلا و تجدید عاشورا غافل نبود. او همیشه به انتظاریاری بخت و مساعدت زمان به سر می برد تا بر ضد طاغوتیان و حاکمان ظلم و جور، خروشیبی امان از دل پر جوش حسنیان برآورد و با خشکاندن ریشه ظلم و فساد، زمامداری امتاسلامی را به دست گیرد و بار دیگر عدل علی علیه السلام را بگستراند. آن سید مجاهدافکار انقلابی خود را در مجالس ‍ خصوصی ، ضمن اشعار حماسی به رفقای صمیمی و هم مرامخویش بازگو می کرد.([11])و بنا به فکر بلند سیاسی که داشت خود را برتر ازخلیفه می دانست.

سید رضی روزی نزد((الطایع بالله))نشسته بود و بی اعتنا به جاه و جبروت خلیفه محاسنخود را به دست گرفته ، به طرف محاسن خود را به دست گرفته ، به طرف بینی بالا میبرد.خلیفه روباه صفت که خواست بر سید طعنه بزند و قدرت پر زرق را به رخ او بکشد، روبه سید گفت:

گمان می کنم بوی خلافت را استشمام می کنی ؟!

سید رضی با همانمتانت و شجاعت همیشگی پاسخ داد:

بلکه بوی نبوت را استشمام می نمایم!([12])

 

بوستان معرفت

سید رضی به سبک جالب و بی نظیر حوزه های علمیه ، در حین فراگیری وقبل از فارغ التحصیلی ، اقدام به پرورش طالبان علم و جویندگان معرفت کرد. وی دربوستان معرفتش به پرورش شاگردانی پرداخت که هر یک از آنان افتخار می ورزید. به طوریکه هر یک از آنان مانند قمری در فلک علم و فرهنگ می درخشند. نام آن واستگان به قرارزیر است:

1 -سید عبد الله جرجانی ، مشهور به ابوزید کیابکی

2 -شیخ محمدحلوانی

3 -شیخ جعفر دوریستی (متوفی حدود 473 ق.)

4 -شیخ طوسی (م 460 ق.)

5 -احمد بن علی بن قدامه مشهور به این قدامه (م 486 ق.)

6 -ابوالحسنهاشمی

7 -مفید نیشابوری (م 455 ق.)

8 -ابوبکر نیشابوری خزاعی (متوفی حدود 480ق.)

9-قاضی ابوبکری عکبری (م 472 ق.)

10 -مهیار دیلمی.([13])

اولین دانشگاه

شریف رضی جوانمردی درد آشنا بود.او نیش حسادت و شماتت را بر عزلت ورهبانیت ترجیح می داد و در میدانهای خدمت کمر همت می بست و یک تنه مسئولیتهای سنگینو دشوار اجتماعی را بر عهده می گرفت.

سید بزرگوار در کنار کارهای بس سنگیننقابت و دیوان مظالم و...همواره به فکر تحصیل طلاب بود.از این رو در پی طرحی نو بهمنظور بالا بردن سطح معلومات شاگردان افتاد که نتیجه اندیشه اش ایجاد دانشگاه شبانهروزی شد که تا آن زمان سابقه نداشت.((او با اینکه ازتمکن مالی کم بهره بود مع الوصف نداشت .وقتی دید گروهی از طالبان علم و شاگردانشپیوسته در ملازمت او هستند خانه ای تهیه کرد و آن را به صورت مدرسه جهت شاگردان خوددرآورد و نامش را((دارالعلم))نهاد و تمامی نیازمندیهای طلاب را برای آنها فراهم کرد سیدرضی برای دارالعلم کتابخانه و خزانه ای با کلیه وسایل و لوازم فراهم کرد.([14])

باید دانست که تاءسیس دارالعلم سید رضی ده هاسال پیش از تاءسیس ‍ مدرسه نظامیه بغداد و با وجود هنگفت دولتی از سوی خواجه نظامالملک طوسی (سال 457 ق .) صورت گرفته است .او تقریبا حدود هشتاد سال بعد از سید رضیبه این کار اقدام ورزیده است.([15])

 

جلوه های تربیتی

سید رضی مردی خود ساخته و پیراستهبود و شخصیت و عظمت افراد را در ارزشهای والای انسانی و معنویات می دید. از این رودر تمام عمرش ‍ همواره میانه روی را پیشه خود ساخت . چرا که با روح قناعت در غنایحقیقی به سر می برد.وی هیچ گاه دست طمع به سوی دیگران دراز نکرد. به همین سبب ،علوهمت و مناعت طبع شریف رضی ، زبانزد عام و خاص ‍ گشته بود.در مورد خصوصیات اخلاقیسید رضی قضایای زیادی نقل شده است که به یکی از آنها اکتفا می کنیم:

از ابیمحمد مهلبی ، وزیر بهاءالدوله نقل کرده اند که می گفت:

روزی به من خبر رسیدخداوند به سید رضی پسری عنایت کرده است . فرصت را غنیمت شمردم و خواستم به بهانهاین مولود صله ای به سید رضی بدهم . به غلامان دستور دادم طبقی حاضر کردند و دوهزاردینار بر طبق گذاشتم و به رسم چشم روشنی و هدیه برایش فرستادم.

سید قبول نکردهو پیغام داده بود که : لابد وزیر می دانند و اگر مطلع نیستند، بدانند که من از کسیصله قبول نمی کنم.

به امید اینکه اصرارم ثمر بخشد دوباره طبق پر سیم و زر رافرستادم گفتم : این هدیه ناچیز را قبول بفرمایید و به قابله ها بدهید.

او آنهارا دوباره پس فرستاد و جواب داد:قابله ها غریبه نیستند و رسم ما بر این نیست کهبیگانگان به خانه ما رفت و آمد داشته باشند. آنها از بستگان خودمان می باشند و چیزیهم نمی پذیرند.

برای بار سوم طبق را فرستادم و گفتم :حال که خود قبول نمی کنیدبین طلبه هایی که پیش شما درس می خوانند تقسیم کنید.چون طبق را آوردند استاد درحضور طبله ها فرمود:طلبه ها خودشان حاضرند!بعد رو کرد به شاگردان و گفت :هر کس بهاین پولها محتاج است بردارد.

در این هنگام یکی از آنان برخاست دیناری (طلا)برداشت و قسمتی از آن را قیچی کرد و بقیه را سر جایش گذاشت .دیگر طلبه ها همچیزی را برنداشتند.

شریف رضی از آن طلبه پرسیده : برای چه این مقدار برداشتی؟!

وی گفت : شب گذشته هنگام مطالعه روغن چراغ تمام شد، خادم نبود که از انبارمدرسه روغن بدهد،از فلان بقال مقداری روغن چراغ نسیه کرده ام . حالا این قطعه طلارا برداشتم تا قرض خود را اداء کنم!

سید رضی تا این سخن بشنید دستور داد عددطلاب کلید ساختند تا هر کس چیزی لازم داشت کلید انبار را همراه داشته باشد.([16])

 

قطرهای از دریای بیکران

سیدرضی در دوران جوانی به تفسیر و توضیح آیات الهی روی آورد. عشق و علاقه وی به قرآناز همان اوایل کودکی آغاز شده بود.چنانکه بعد از یادگیری ، انس دایم و رابطه همیشگیبا قرآن برقرار کرد.او همواره با زمزمه کلام الهی آینه دل را جلا می بخشید. بعد ازگذراندن علوم مختلف قرآنی علاوه بر شیرینی قرائت دوران کودکی ، خود را با دنیایی اززیباییهای روح بخش همراه می یافت که وسعتش بی انتها و غایتش بی منتها بود.سید رضیمحو در جمال تابناک آیات الهی دست به قلم برد تا قطره ای از دریای بیکران تعالیمشرا بر صفحه روزگار جاری سازد.ثمره این تلاش با اخلاص ‍ سه گنجینه گران سنگی است کهبرای نسلهای آینده به یادگار گذاشت:

1 -تلخیص البیان عن مجازات القرآن

2 -حقایق التاءویل فی متشابه التنزیل

3 -معانی القرآن

دیگر تاءلیفات سید رضیعبارتند از:

خصایص الائمه ، نهج البلاغه ، الزیادات فی شعر ابی تمام ، تعلیقخلاف الفقهاء، کتاب مجازات آثار النبویه ، تعلیقه بر ایضاح ابی علی ، الجید الحجاج، مختار شعر ابی اسحق الصابی ، کتاب((ما دار بینه وبین ابی اسحق من الرسائل))و دیوان اشعار.([17])

دیگر تالیفات سید رضی عبارتند از:

خصایصالائمه ، نهج البلاغه ، الزیادات فی شعر ابی تمام ، تعلیق خلاف فقهاء، کتاب مجازاتآثار النبویه ، تعلیقه بر ایضاح ابی علی ، الجید من شعر ابی الحجاج ، مختار شعرابیاسحق الصابی ، کتاب((ما دار بینه و بین ابی اسحق منالرسائل))و دیوان اشعار. ([18])

 

رسالت بزرگ

هر روز که سپری می شد برگ زرینی به دست توانای سید رضی بر تاریختابناک اسلام افزوده می گشت . او با قلمی روان و علمی فراوان خدمات ارزنده ای ارائهکرد. برای کتاب وحی تفسیر نوشت ، احکام فقهی تدوین کرد، با اشعار نغز و قصیده هایبلند خود سیل معارف روان ساخت و مسئولیت های طاقت فرسای دینی ، سیاسی ، اجتماعی رابر عهده گرفت ، و... با همه اینها خلاء و کمبود می کرد که گویی برای رسالتی بس بزرگ.

وی می بایست از فضای آزاد به وجود آمده کمال استفاده را می برد و با شناساندناصالت شیعه ، اسلام واقعی را به جهانیان معرفی می کرد. سید رضی به خوبی می دانست کهرسالت بدون امامت ناقص است و شهر علم پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم بدون وجودعلی علیه السلام شهری بی دروازه می ماند و بدون معصوم قرآن بدون مفسر خواهد بود. میبایست قدم به میدان گذاشت و اقدامی کرد و کاری را که انجام آن برای گذشتگان میسرنگشته است به سر منزل مقصود رساند.

شریف رضی با این تفکر الهی کار بزرگی راآغازید. همان کاری که ثمره شیرینش در کلام بلند مولا علی علیه السلام به بار نشست وکتاب همیشه جاودان نهج البلاغه را به ارمغان آورده ، نام و یاد سید رضی را برایهمیشه زنده نگه داشت . در حقیقت او اولین عالمی است که کلمات و خطبه های سراسربلاغت امیرالمومنان علی علیه السلام را گردآوری و تدوین کرد.

 

از دیدگاه دانشمندان اهل تسنن

سید رضی از نظر مقامات بلند علمیو فضیلتهای ارزشمند اخلاقی خود را به مرحله ای رساند که گوی سبقت از دیگران ربود تابدان حد که خاص و عام ، دوست و دشمن و عالم و عامی به دیده احترامش می نگریستند وزبان به تعریف و تمجیدش می گشودند. دانشمندان و بزرگان اهل سنت درباره عظمت همیشهدرخشان سید رضی سخنان جالب توجهی دارند. که در ذیل به پاره ای از آنها اشاره میکنیم.

عبدالملک ثعالبی ، شاعر معاصر سید رضی در کتاب تحقیقی و ادبی خویش((یتیمة الدهر))در وصف سید مینویسد:((تازه وارد ده سالگی شده بود که به سرودن شعرپرداخت . او امروز سرآمد شعرای عصر ما و نجیب ترین سروران عراق و دارای شرافت نسب وافتخار حسب ، و ادبی ظاهر و فضلی باهر و خود دارای همه خوبی هاست.))([19])

خطیب بغدادی درکتابش موسوم به((تاریخ بغداد))می گوید:((...رضی کتابهاییدر معانی قرآن نگاشته است که مانند آن کمتر یافته می شود.))([20])

جمال الدین ابیالمحاسن یوسف بن تغری بردی اتابکی در کتاب((النجومالزاهره فی ملوک مصر و القاهره))می نویسد:

((سید رضی موسوی ، عارف به لغت و احکام و فقه و نحو و شاعریفصیح بود. او و پدرش و برادرش پیشوای شیعیان بودند.))([21])

 

غروبی نابهنگام

آن روز شهر بغداد در تب و تاب و هیجان بود. نگاههای نگران و معنا دارمردم حاکی از اضطرابی بود که کسی نمی خواست و نمی توانست باور کند. هرگز به ذهن کسی نمی رسید که به این زودی شاهد چنین حادثه غم انگیز و جانسوزی خواهد شد... اما هرچه بود تمام شده بود و دیگر گریزی جز پذیرفتن آن نبود. هرکس به دیگری می گفت : شریفرضی درگذشت.((انالله و انا الیه راجعون)).

سید رضی در ماه محرم سال 406 ق . در سن 47 سالگی چشماز جهان فرو بست و جهان علم و عالم تشیع را در غم و ماتم فرو برد...

نوشته اندسید رضی استوانه علم و تقوا و سیاست ، از در گذشت مرموز و ناگهانی برادرش چنان متاثر و متاسف شد که در تاب دیدن جنازه او را نیاورد و از شدت حزن و اندوه به حرم مقدس کاظمین علیه السلام پناه برد. از انبوه مردم جنازه سید رضی را تشییع کردند وفخرالملک وزیر بر جنازه وی نماز خواند پیکر پاکش را در خانه خود به امانت دفن وبعدها به حرم امام حسین علیه السلام منتقل کردند.

غم فراق برادر بر سید مرتضی بس سنگین بود. تنها و داغدیده سر به زانوی غم نهاده ، آه جانسوز از دل آتشین بر میکشید و مرثیه فراق می سرود: ای یاران ! داد از این فاجعه ناگوار که بازوی مرا شکست!کاش جان مرا هم می گرفت!

--------------------------------------------------------------------------------

[1]النجوم الزاهره ، یوسف بن تعزیری بردی اتابکی ، ج 4، ص 240.

 

[2]اعیان الشیعه ، سید محسن امین عاملی ، ج 9، ص 216.

 

[3]همان

 

[4]پیرامون نهج البلاغة ، سید محسنامین عاملی ، ج 9 ص 20.

 

[5]ر.ک : الغدیر، علامه امینی ، ج 4،ص 184.

 

[6]الشریف الرضی ، محمد هادی امینی ،ص 60 - 70.

 

[7]یتمة الدهر، ابن منصور ثعالبی ، ج 3، ص 131.

 

[8]سید رضی بر ساحل نهج البلاغة ،محمد ابراهیم نژاد، ص 29.

 

[9]ر.ک : همان ، ص 30 - 38.

 

[10]دائرة المعارف القرن العشرین ، محمد فرید وجدی ، ج 4، ص 253.

 

[11]سید رضی بر ساحل نهج البلاغة ، ص 39.

 

[12]با دانشمندانی شیع و مکتب آشنا شویم ، سید جواد امیری اراکی ، ج 3،ص 113

 

[13]الشریف الرضی ، ص 112 - 122

 

[14]سید رضی مؤ لف نهج البلاغه ، علی دوانی ، ص 161.

 

[15]همان ، ص 162

 

[16]اعیان الشیعه ، ج 9،ص 217.

 

[17]رجال النجاشی ، احمد بن علی نجاشی ، ص 283.

 

[18]رجال نجاشی ، احمد بن علی نجاشی ، ص 283.

 

[19]یتیمة الدهر، ج 3، ص 131.

 

[20]تاریخ بغداد، احمد بن علی الخطیب ، ج 2، ص 246.

 

[21]النجوم الزاهره ، ج 4، ص 240

 

 آثار:

تلخیص البیان عن مجازات القرآن

حقایق التاءویل فی متشابه التنزیل

معانی القرآن

نهج البلاغه

خصایص الائمه

الزیادات فی شعر ابی تمام

تعلیق خلاف الفقهاء،

کتاب مجازات آثار النبویه

تعلیقه بر ایضاح ابی علی

الجید الحجاج

مختار شعر ابی اسحق الصابی

ما دار بینه و بین ابی اسحق من الرسائل

دیوان اشعار

الجید من شعر ابی الحجاج